نوشته: فوسون ترکمن*
چکیده:
اگرچه تلاشهای اخیر ترکیه در مسیر دموکراتیزاسیون به شوق رسیدن به اتحادیهی اروپا، در خور توجه بوده، نیل به این آرزوی دیرینه هنوز به عنوان یک مشکل جدی باقی مانده است. تجربه نشان داده که پروسهی دموکراتیزه کردن کشور از خارج، در موارد مشابه، نقش عوامل داخلی در این پروسه ـ از طریق اجتماعی کردن نخبگان ـ میزان موفقیت در این پروسه را مشخص میکند. در این شرایط نقش ارتش، قوهی قضائیه، تجارت و دیوانسالاری ترکیه مورد بررسی قرار میگیرد.
مقدمه:
ترکیه در طول 200 سال گذشته رؤیای غریب شدن و آمیختگی با غرب را در سر پرورانده است. رسوخ ایدهی آزادی و دموکراسی در نظام متمرکز و اقتدارگرای عثمانی در سایهی آگاهی و آشنایی با انقلاب فرانسه به وجود آمد. نطفهی این ایده نشأت گرفته از روشنفکران محلی ترک بود. این پروسه تمام سدهی نوزدهم را در بر میگیرد. به دنبال آن، اروپا نگاه انتقادی را به ارزشهای غا
نظرات
کروبی راهکارهای خود را برای خروج از بحران ارائه کرد:<br /> برای پیشبرد مبارزه مدنی نباید به دامان خشونت افتاد<br /> مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی در نامه ای سرگشاده خطاب به ملت ایران ضمن تقبیح عملکرد نظامیان و لباس شخصی ها در حوادث پس از انتخابات و به ویژه حوادث عاشورای خونین تهران، راهکارهای پیشنهادی خود برای خروج از شرایط فعلی را در پنج بند مطرح کرد. <br /> به گزارش سحام نیوز، متن کامل این بیانیه بدین شرح است: <br /> ملت آزاده و عزادار ایران؛<br /> آنچه در عاشورای حسینی بر این ملک و دیار رفت، مایه نگرانی و آزردگی هر انسان آزاده و مسلمانی بود؛ آنچه از خشونت عریان به چشم دیدیم و آن کشتار بیرحمانه چیزی نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت.خشونت برخی نیروهای حافظ امنیت و ارزان شدن جان آدمیزاد بدانجا رسیده است که در ظهر عاشورا در جمهوری اسلامی ایران با خودرو انتظامی ، مردم زیر گرفته می شوند و از بلندی پرتاب می گردند و سینه آنها را هدف گلوله قرار می دهند؛ لابد به آن دلیل که از رای خود پرسیده و صدایی برای حق خواهی بوده اند. و با این حال زبان ها را بسته می خواهند تا صدای دلخراش این جنایت به گوش ها نرسد. گویی که خدا ناظر بر این رفتارها نبوده است و آنچه بر عزاداران حسینی رفته را ندیده است. و گیریم که همگان را با ارعاب و تهدید به سکوت وادارند اما با فیلمها و تصاویری که جان دادن شیعیان حسینی در روز عاشورا را به تصویر می کشد و تصویری که به نام جمهوری اسلامی برای آیندگان به یادگار خواهد ماند چه می توان کرد؟ به راستی که بر این ماتم باید گریست. <br /> حوادث بازداشتگاهها و ماجرای کهریزک و خشونت به زنان و دستگیری های فله ای و دادگاههای فرمایشی و ارعاب تئوریزه شده کم بود که دست آقایان به خون مردم در روز عاشورای حسینی نیز آغشته شد. طنز ماجرا اما آنجاست که طلبکار هم می شوند. دست پیش می گیرند مبادا که پس بیافتند. شب عاشورا به حسینیه جماران یورش می برند و با این حال از شکسته شدن حرمت امام و عاشورا نیز سخن می گویند. با چاقو و قمه به جان مردم در تهران و مشهد می افتند و بعد حکم محاربه برای دیگران صادر می کنند. مواجب بگیران را به جان مردم می اندازند و مردم را فریب خورده و مزدور اجنبی می خوانند. منتقدان خود را منافق می نامند و کسی را روانه زندان می کنند که پدرش شهید مظلوم آیت اله بهشتی، قربانی منافقین بوده است. او را بازداشت می کنند آن هم در دانشگاه و در سر کلاس درس. البته آقایان حرمتی نیز برای دانشجو و دانشگاه باقی نگداشته اند و دانشگاه را پادگان کرده اند. دیدیم که چگونه در شانزدهم آذر ماه به دانشگاه قشون کشی کردند و دانشجویان را روانه زندان ساختند. <br /> مردم ایران چه شیعه و چه سنی همواره احترامی خاص برای اهل بیت و مراسم مذهبی در ایران قائل بوده و هستند. آنچنانکه مسیحیان نیز در عاشورای حسینی نذر و نیاز خود را ادا می کنند و بی حرمتی به عاشورا در مملکت ما امری بی سابقه بوده است. البته شکستن حرمت عاشورا اگر از کسی سرزده باشد نیز محکوم است و پرواضح است که ارتکاب چنین اتهامی باید در دادگاه صالح رسیدگی و مطابق قوانین کشور مرتکبین مجازات گردند اما آقایان به عینه حرمت عاشورا را شکسته اند و با این حال مردمی چنین نجیب را به شکستن حرمت عاشورا متهم می کنند؛ انگار ندیده اند که شهیدان ما در عاشورای امسال لباس سیاه بر تن داشتند. گناهی را با گناه دیگر می شویند و یک دروغ را با دروغ دیگر تکمیل می کنند. گویا برای هدفی مقدس می توان دروغ را بر دروغ انباشت. آقایان از اندیشه ماکیاولی تنها همان جمله را خوب آموخته اند که هدف وسیله را توجیه می کند. دروغ می گویند اما تا به کی؟ <br /> همه اینها را انجام می دهند و جالب است که آنقدر احساس ترس و تنهایی می کنند که علما و چهره ها را در تنگنا قرار می دهند تا بیایند و با مظالم شان همراه شوند. امامان جمعه را بسیج می کنند تا در حرکتی هماهنگ به میدان بیایند و منتقد معترض را محارب بخوانند و راه را برای یک سناریوی از پیش طراحی شده دیگر بگشایند. معنای همه چیز وارونه شده بود که محارب نیز بر آن افزوده شد. نمی دانستیم که طلب کردن رای خود و اعتراض به دزدی سیاسی نیز از نگاه آقایان مساوی با محاربه و مصداق مفسد فی الارض است. تقسیم مردم به شهروند درجه یک و دو و خس و خاشاک کم بود که مردم را بزغاله و گوساله نیز نامیدند. مرحبا به این جسارت و بی پروایی! <br /> <br /> خدایا تو شاهد باش که برای چهار روز حکومت چه آبرویی از اسلام و انقلاب بردند و چه ارزان موجبات تنفر مردم از روحانیت را فراهم کردند. خدایا تو شاهد باش که چگونه یک جدال سیاسی را به یک جنگ مذهبی تبدیل کردند تا بتوانند به نام دین، حق خواهی سیاسی مردم را سرکوب کنند. کار ما بدانجا رسیده است که یک گروه سیاسی به نام جامعه مدرسین اطلاعیه می دهد و یک مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی یوسف صانعی را از مرجعیت سلب می کند. جامعه مدرسین فعلی گویا تصور می کند از همان جایگاهی رفیعی برخوردار است که جامعه مدرسین پیش از انقلاب و در ابتدای انقلاب برخوردار بود. برخی از اعضای تازه به دوران رسیده جامعه مدرسین در غیاب اساتید گرانقدر بر این خیال خاماند که یک مرجع را با یک اطلاعیه می توان از مرجعیت به در کرد. در حکومت اسلامی به مسجد و منزل و مدرسه عالم مجاهد آیت الله علی محمد دستغیب به خاطر اظهار نظری حمله ور میشوند و مردم را با توسل به زور از مسجد بیرون و خانه خدا را پلمپ می کنند. به نام مذهب، حکومت می کنند و با این حال چنین آبرو از مذهب می برند. <br /> در این آشفته بازار اگر چهره ای همچون جناب آقای میرحسین موسوی نیز نجیبانه پیشنهادهایی را برای عبور از بحران پیشنهاد می کند پاسخ او هتاکی و توهین هایی است که از هر سو سرازیر می شود. گویی برخی از دست اندرکاران امور نه تنها تمایلی به آرامش ندارند که نان خود را در تنور بحران و آشوب و سرکوب می بینند و راه توفیق خود در قدرت را صرفا با وجود چنین شرایطی گشوده می یابند و بحران را با بحرانی دیگر پیوند می زنند. حال آنکه خروج از بحران در گرو اجرای کلیه اصول قانون اساسی است ؛ امری که شرط اساسی آن استقلال قوه قضائیه و اجتناب از سیاست در امر قضاوت است؛ همچنان که امام بزرگوار نیز فرمودند “قوه قضائیه قوه ای است مستقل و هیچ مقامی حق دخالت در آن را ندارد” و “قضات نیز نباید گوش به هیچ کس بدهند”. ما کجا و توصیه حضرت امام کجا! <br /> آری، عده ای بر این گمان اند که با بستن تمام روزنه های اصلاح و دربند کردن تمام اصلاح طلبان، چراغ اصلاح طلبی خاموش خواهد شد و پرچم مبارزه با دروغ و فریب بر زمین خواهد افتاد. من اما شهادت می دهم که ارعابها و تهدیدهای روزافزون، نه تنها مرا در پیمودن مسیری که در پیش گرفته ام سست تر نکرده که راسخ تر کرده است و به واسطه ایمانی که به راه خویش دارم خود و فرزندانم را آماده هر گونه مصیبتی نیز ساخته ام. <br /> به نظر اینجانب خروج از بحران دامنگیر فعلی توجه به موارد ذیل خواهد بود:<br /> 1- اعتراف و توبه ظالمان و بخشش مردم: آنانی که مسبب مظالم عاشورای حسینی و حوادث پس از انتخابات بوده اند باید توبه کنند نه آنهایی که برای احقاق رای خود شهید داده اند. آنهایی باید توبه کنند که چوب حراج بر ثروت ملی کشور زده اند و از کیسه مردم حاتم بخشی کرده اند و مردم را در فقر و تنگدستی رها کرده اند. آنهایی باید توبه کنند که افراد بی صلاحیت را تایید صلاحیت کردند و افراد واجد صلاحیت را رد و مردم را از حق انتخاب کردن محروم ساختند و برای تغییر رای مردم جواز صادر کردند و اعتراض مردم را با گلوله سرکوب نمودند. آنهایی باید توبه کنند که دانشجویان را از تحصیل محروم کردند و بی دانشان را بر صدر نشاندند. توبه ظالمان اولین راه بازگشت آرامش به کشور و تسکین دل های داغدیده است. مردم ایران اهل زیاده خواهی نیستند. توبه کنندگان را که به گناه خود اعتراف کنند خواهند بخشید اگرچه ظلم آنها را فراموش نخواهند کرد. نه کسی به دنبال انتقام است و نه انتقام گیری درمانی بر ظلمهای رفته بر مردم خواهد بود. <br /> 2- انحرافی که از انقلاب ایران صورت گرفته باید اصلاح شود. انقلاب را بی شک صاحبان قدرت منحرف کرده اند و نمی توان بار این انحراف را بر دوش مردم گذاشت. اصلاح این انحراف نیز تنها در گرو اجرای قانون اساسی و کنوانسیون های بین المللی است که ما آنها را امضا کرده و به اجرای آنها متعهدیم. آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن فضای نقد و نقادی، آزادی زندانیان سیاسی و حاکمیت حقوق ملت حرکت در مسیر اصلاحی است. نمی توان افراد را به صورت فله ای بازداشت و محاکمه کرد و بدون وکیل و هیات منصفه و به صورت غیرعلنی و در فضایی امنیتی و بدون رعایت اصول آیین دادرسی هر اتهامی را بر آنها بار کرد و با این حال دم از انقلاب و جمهوریت و اسلامیت نیز زد. انقلاب ما به انحراف رفته است و این انحراف تنها با به رسمیت شناختن آزادیهای مصرح در قانون اساسی اصلاح خواهد شد. <br /> <br /> 3- پرهیز از خشونت: احیای آزادی ها و مبارزه با استبداد را تنها با ابزار اصلاحات می توان پیش برد. ما معتقد به اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی متکی بر آرای 98 درصدی هستیم نه جمهوری اسلامی ای که ارزشی برای رای مردم قائل نیست. بر این اساس ما معتقد به اصلاحات و مبارزه غیر خشونت آمیز برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریلی هستیم که از آن خارج شده است. برای پیش برد مبارزه ای مسالمت آمیز نباید به دامان خشونت افتاد. اگرچه من اطمینان دارم که برخی از دست اندرکاران امور از افزایش خشونت استقبال می کنند چه آنکه آنها تنها در فضایی آکنده از خشونت است که می توانند راه را برای سرکوب بگشایند. از اینرو پرهیز از خشونت اصلی اساسی در حق خواهی اصلاح طلبانه ما بوده است و خواهد بود. <br /> 4- ریشه یابی و علت یابی حوادث اخیر: دستگاههای امنیتی بهتر است که به جای پروژه های نخ نما شده و اعتراف گیری های بی حاصل به دنبال ریشه یابی اتفاقات باشند. به فرض که مردم معترض رفتاری تندتر از انتظار نیز در روز عاشورا از خود نشان داده باشند باید به سراغ علت ها رفت نه نتیجه. کلام خداست که ” فریاد توام با تندی را دوست ندارد مگر آنکه فریاد مظلوم باشد”. اگر خشونتی از سوی برخی از مردم سرزده است باید دید که چه برخوردی با آن جمعیت میلیونی در بیست و پنجم خرداد که تنها شعارشان سکوت بود صورت گرفت که آنها چنین تغییر مشی داده اند؟ آیا اگر خشونتی از سوی برخی معترضین صورت گرفته باشد نتیجه خشونت برهنه و ظلمی نیست که بر آنها روا شده است؟ دستگاههای امنیتی به جای آنکه در توجیه حوادث و سناریوی ذهنی خود بر دایره بازداشت ها بیافزایند بهتر آن است که ریشه این مظالم و خشونت ها را شناسایی کنند؛ که از دیدگاه اینجانب ریشه این اتفاقات و مظالم و عصبانیت مردم نیز به انتخابات ریاست جمهوری 84 بر می گردد؛ انتخاباتی که نقطه آغازی در نادیده گرفتن رای و حق مردم بود. <br /> 5- من مهدی کروبی آمادگی خود را برای مناظره با هر نماینده ای از سوی حکومت اعلام می کنم تا مشخص شود که این انقلاب را چه کسانی به انحراف بردند و مسئول مظالم رفته بر مردم چه افراد و گروه هایی هستند. ما را منافق و فتنه جوی و وابسته به دولتهای غاصب وسلطه جو خوانده اند. شیوه ما البته این نیست که مخالف خود را منافق و ضدانقلاب و برگشته از اسلام بخوانیم. اما تنها یک مناظره واقعی که مردم نظاره گر مستقیم آن باشند روشن خواهد ساخت چه کسی با حق است و چه کسی بر حق؛ چه کسانی از منافع ملی، عزت و سربلندی مردم بزرگ ایران و آرمان های امام فاصله گرفته و چه کسانی هنوز بر آن آرمان ها پایبند هستند. در این میان داوران اصلی مردم خواهند بود و چه داوری بهتر از مردم. <br /> مهدی کروبی<br /> 21 دی ماه 1388
مقاله جالبی است.
موقف جماعة الإخوان المسلمین من نظریة ولایة الفقیه<br /> <br /> <br /> <br /> فیما یعد تحولاً فی موقف جماعة "الإخوان المسلمین" من نظام ولایة الفقیه المعمول به فی إیران منذ عام 1979، وبعد صمت طویل تجاه الانتخابات المثیرة للجدل التی جرت فی إیران فی 12 یونیو الماضی، أبدى اثنان من قیادات الجماعة، تأییدهما بقوة لمحاولات الإصلاحیین فی إیران، إلغاء هذا النظام وتحویله إلى ولایة عامة.<br /> <br /> • هذا الموقف عبر عنه الدکتور عصام العریان مسئول المکتب السیاسی لجماعة "الإخوان" فی مصر، قائلاً، إن المحاولات الإصلاحیة الإیرانیة لتحویل ولایة الفقیه إلى ولایة عامة للأمة، تقترب فی مآلاتها من السُنّة، ما یمثل تغییرا جوهریا فی النظریة السیاسیة الشیعیة تتطلب اجتهادًا خلاقًَا، کما فعل الإمام الخمینی سابقًا عندما ابتکر ولایة الفقیه للتغلب على معضلة "غیاب الإمام" فی الفقه الشیعی، فحرّک بذلک المیاه الراکدة.<br /> <br /> ویرى العریان أن خطاب التیار الإصلاحی الإیرانی یدفع بالإسلامیین العرب إلى استحضار النموذج الترکی - المتمثل فی حزب "العدالة والتنمیة" - إذ أن اختلافه عن النموذج الإیرانی، لیس حول الدیمقراطیة وحقوق الإنسان "ففی ترکیا هنالک انتهاکات أیضًا"، إنما حول الموقف من إسرائیل والولایات المتحدة.<br /> <br /> <br /> <br /> <br /> إذ أن ذلک یعنی من وجهة نظره، أن قبول الغرب للنموذج الترکی وترویجه، بدلاً من الإیرانی، لا یعود فی جوهره إلى مسألة الدیمقراطیة وحقوق الإنسان، بل إلى الموقف من إسرائیل والغرب، والحال نفسه ینطبق على الانتخابات الأفغانیة الأخیرة، التی شهدت انتهاکات أیضاً، وقد جرَت تحت المظلة الغربیة.<br /> <br /> • أما الموقف الثانی فقد عبر عنه الدکتور نبیل الکوفحی، أحد أبرز القیادات الإسلامیة فی جماعة "الإخوان المسلمین"، مقتربًا من تأیید الخطاب الفکری الإصلاحی الإیرانی فی موضوعیة ضرورة تجدید النظر فی النظریة السیاسیة الشیعیة، التی قامت علیها الثورة الإیرانیة، إذ یرى أن "ما صلحت به بدایات الثورة (ولایة الفقیه)، قد لا تصلح به الیوم استحقاقات استمرار الدولة".<br /> <br /> وأید مطالب الإصلاحیین فی توسیع مساحة الحریات العامة وحقوق الإنسان والتعددیة، باعتبارها إحدى أهم الضمانات لاستمرار الدولة الإیرانیة وبقائها، بعد أن فقدت ولایة الفقیه الوظیفة التاریخیة لها، فحرکت المیاه الشیعیة الرّاکدة وأدت إلى الثورة، والیوم، مطلوب تطویر المقاربة السیاسیة الشیعیة نحو الدیمقراطیة والتعدّدیة بصورة أفضل.<br /> <br /> وقال الکوفحی إنه بعیدًا عن موقف المحافظین والإصلاحیین الإیرانیین والصراع الداخلی، فإن الحرکات الإسلامیة تنظر إلى إیران الیوم باعتبارها "حلیفًا إستراتیجیاً تجاه ملفات حیویة فی المنطقة، وتحدیدًا فی مواجهة المشروع الصهیونی والهیْـمنة الخارجیة".<br /> <br /> المصریون 29/9/2009م<br />
<br /> <br /> اختلاف میان اعضای اخوان برای تعیین رهبری تا به امروز ادامه پیدا کرده است. در این راستا میتوان به انتخابات یکشنبه ٢٠ دسامبر ٢٠٠٩ اشاره کرد...<br /> <br /> http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=96909